سامرا گشته از ، داغ تو غرق عزا
گوئیا زنده باز ، شد غم کرب و بلا
کشته ی جام زهر ، در غریبی شهر
ای روح هم عهدی
مولا اباالمهدی
مولا ابا المهدی
******
آمده بر سرت ، حضرت صاحب زمان
شد ز اندوه او ، غرق به ماتم جهان
او که در سامرا ، می کند ناله ها
عالم شود گریان
از آه آن جانان
مولا اباالمهدی
******
ریزد اشک غم از ، بهار چشمان او
گوئیا شد دگر ، فاطمه مهمان او
شد ز تو یادگار ، تا که آید بهار
دل بی قرار اوست
چشم انتظار اوست
مولا ابا المهدی
- چهارشنبه
- 27
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 13:47
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه