برای آنکه بیایی به جاده می نگرم
برای تو چِقَدَر حرف دارد این جگرم
هنوز هفته به هفته پرم زمینگیر است
هنوز بال ندارم به آسمان بپرم
کویر خشکم و چشم انتظار بارانم
هنوز میوهء کالم ، هنوز بی ثمرم
دوباره کیسه خالی برایت آوردم
هنوز شکرخدا من گدای پشت درم
چقدْر جمعه گذشت و چقدْر مادرمن...
نیامدی چقدَر پیر تر شده پدرم
بدون تو چقدَر درد بی دوا دارم
بدون تو چه بلاها که آمده به سرم
همیشه دست نوازش تو میکشی به سرم
همیشه خوبی و...من هم همیشه دردسرم
مگر خود تو نگفتی مواظبم هستی
برس به داد دلم در گناه ، غوطه ورم
خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
خودت مراقب من باش، بی تو درخطرم
مگر دعای خودت کار را درست کند
که من قنوتْ بگیرم، دعای بی اثرم
دلم خوش است به این روضه ها و هیاتها
به این بهانه مگر ره به کوی تو ببرم
برای کرببلا و برای شش گوشه
میان روضه دلم تنگ شد برای حرم
- جمعه
- 29
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 7:59
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه