صاحبا یک نظری کن به گدا عیبی نیست
رحم بر اشک دو چشم فقرا عیبی نیست
دل ویرانه ی ما و نظر لطف شما
نظرت گر برسد بر دل ما عیبی نیست
کوری من اثر بردگی شیطان است
چشم بیمار بگیرد چو شفا عیبی نیست
"روزها فکر من این است و همه شب سخنم"
من ندیدم رخ محبوب... چرا عیبی نیست؟!
حال افتاده ام از پا...به تو رو آوردم
تو بگیری ز کرم، دستِ مرا عیبی نیست
بارها اشک تو از فعل بدم جاری شد
گر بمیرم ز غم اشک شما عیبی نیست
درکثافات عمل غرق شدم کاری کن
دست خود را تو بگیری به دعا عیبی نیست
ما که مردیم و ندیدیم جمالت آقا
ما شنیدیم فقط وصف تو را یا مولا
- جمعه
- 29
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 8:57
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه