سحرگاهان نسيمى عيسوى دم
مشام خاكيان را كرد خرّم
گلى در ماه شعبان زاد نرگس
كه شعبان شد ز ميلادش معظّم
برآمد آفتابى كز فروغش
گرفته روشنى ذرّات عالم
تماشا كن حريم عسكرى را
كه شد جشنى بهشت آيين فراهم
به دامان حسن فرزند پاكى است
كه نور از چهره اش تابد دمادم
به فرش آمد فرود از عرش جبريل
كه گويد نور حق را خير مقدم
گلى بشكفته در گلزار زهرا
ز نرگس ميوه ى بستان مريم
گلى با حوريان خلد دمساز
گلى با طايران قدس همدم
به صورت مطلع انوار بى چون
به سيرت مظهر اسماء اعظم
بنام و كنيت و آداب محمود
محمد فخر فرزندان آدم
جمال احمدى در او مصوّر
كمال سرمدى در او مجسّم
نشانها دارد از نور مكارم
بر آن سسيما ز اجداد مكرّم
بيا اى وارث ديهيم لولاك
كه دارى خاتم شاهى ز خاتم
سرير معدلت شايسته ى توست
كه بر سلك سلاطينى مقدّم
تو فرمان ده كه بر فرمانروايان
تو را فرمانروايى شد مسلّم
ز بن بركن بناى ظلم و آشوب
كه اوضاع جهان گردد منظّم
تويى مصلح به نور عدل بزداى
سواد ظلمت از دنياى مظلم
تويى گنجينه ى آيات قرآن
كه قرآن را تويى برهان محكم
بيا اى مونس شب زندهداران
حريم حق ندارد جز تو محرم
قدم بر كلبه ى احباب بگذار
كه جمع ما پريشان است و درهم
بيا اى ابر رحمت، خستگان را
بشوى از دل، غبار محنت و غم
ز درمان عاجزند اين چاره جويان
تو بر زخم بشر بگذار مرهم
خوش آن روزى كه بهر ختم پيكار
برافرازد سروش صلح پرچم
بجوشد چشمه ى عدل الهى
فرو ريزد، بناى ظلم از هم
شود آباد از او دنياى ويران
شود روشن از او اسرار مبهم
»رسا« اين موهبت زين آستان يافت
شد از اين منبع الهام، ملهم
منبع:سایت راسخون
- یکشنبه
- 11
- تیر
- 1391
- ساعت
- 5:36
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه