اشکهای پاک در انتظار دیدن روی تو سیلاب شد
مه در طواف ابروی روی تو مهتاب شد
آفتاب ظهورت زمغرب ظلمت طلوع می کند
خورشید مشرقی با طلوع نور تو در نقاب شد
استارگان برآستان قدوم تو به سجده درآمدند
فرش زمین در انتظار ظهور تو پر التهاب شد
دشت شقایقهای سرخ دامن فشان شدند برزمین
آلاله شهید به یمن حضور تو پادررکاب شد
اینک من واین روسیاهی گناه مانده برصفحه دلم
دست نیاز سوی توآرم که کنون بی رباب شد
- چهارشنبه
- 14
- تیر
- 1391
- ساعت
- 15:15
- نوشته شده توسط
- نادر امینی
ارسال دیدگاه