بوی بهشت می وزد از بین موی تو
شهر مدینه پر شده از عطر و بوی تو
دیوانه تو هرکه شده سربه راه شد
مجنون شدم که سر بگذارم به کوی تو
تو اولین امام شبیه پیمبری
عین پیمبر است همۀ خلق و خوی تو
در کوچه می نشینی و مردم بی اختیار
جلب تو می شوند و می آیند سوی تو
مهمانی خدا، به خدا جای ما نبود
مهمان شدیم ما همه با آبروی تو
گفتیم باتو آمده ایم و پناه داد
ما را خدا بخاطر تو بود راه داد
ما درد می دهیم و دوا می دهی به ما
بیمار می شویم و شفا می دهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه درد و بلا می دهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا می دهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را می دهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچکس
ای سفره دارِ شهر، غذا می دهی به ما؟
در خانۀ تو جای گدا صدر مجلس است
پیش خودت همیشه تو جا می دهی به ما
در باز کن که باز فقیر آمده کریم
اینبار هم یتیم و اسیر آمده کریم
آرش براری
- جمعه
- 19
- خرداد
- 1396
- ساعت
- 13:52
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
ارسال دیدگاه