یابن الحسن کجائی
داد از غم جدائی
ای نور چشم زهرا
کی میشود بیائی
بس كوچه هاي شب را
با پاي دل دويديم
بر لوح سينه هامان
نقش ترا كشيديم
با عشق روي جانان
بستيم عهد و پيمان
گلبانگ عشق و مستي
با گوش جان شنيديم
یابن الحسن کجائی
داد از غم جدائی
ای نور چشم زهرا
کی میشود بیائی
غمگين از ترانه
در كومه هاي تاريك
حجم سياه شب را
با نام تو دريديم
در راه عشق و ايمان
تا كهكشان شيري
دستي ز جان فشانديم
زنار غم بريديم
عهد و قرار خود را
با مهر و ماه گفتيم
از لابلاي آبي
گل وعده ها شنيديم
یابن الحسن کجائی
داد از غم جدائی
ای نور چشم زهرا
کی میشود بیائی
در طرح روشن صبح
پاي نسيم بستيم
خود پا به پاي شبنم
تا كهكشان پريديم
ديريست غنچه كرده
احساس غمگنانه
ما ارغنون غم را
از قرنها خريديم
در انتظار «مهدي»
با اشك و خامه خود
نقشي ز مهر رويش
بر لوح جان كشيديم
یابن الحسن کجائی
داد از غم جدائی
ای نور چشم زهرا
کی میشود بیائی
- چهارشنبه
- 14
- تیر
- 1391
- ساعت
- 16:29
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه