تا شکوفا میشود بانور هر پژمرده ای
میشود سرزنده باتو هردل افسرده ای
لاتؤدبنی نمی گویم بزن مارا کریم
تا به حال ازدست یارم چوب رحمت خورده ای??
از نمک نشناس ها آزار دیدن سخت نیست
درد دارد خوردن زخم از نمک پرورده ای
من فراری از خودم هستم ببین حال مرا
روسیاهم، بی پناهم، بادل آزرده ای
یاد من دادی که در اوج بلا گویم علی
زنده می گردد از این فریاد هر دلمرده ای
کام ما گریه کنان با خاک تربت واشده
یعنی از اول مرا بر روضه ها بسپرده ای
بخشش و مهر و عطا و لطف تو جای خودش
باهمین ذکر حسین از عالمی دل برده ای
شاعر : مهدی قاسمی
- یکشنبه
- 21
- خرداد
- 1396
- ساعت
- 22:18
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی قاسمی
ارسال دیدگاه