سجده در خون
تا که تیغ ابن ملجم فرق حیدر را درید
ناله ی فزت ورب الکعبه اش دنیا شنید
ناله زد محراب مسجد ناله ای ازعمق جان
تا سر مولا به وقت سجده اش در خون تپید
ضربت مردی شقی فرق عدالت را شکافت
عدل در سوگ علی مرتضی پشتش خمید
دست گلچین زمان با تیغ جهل مسلمین
اولین گل را زگلزار امامت سخت چید
وای از آندم که بر زینب خبر دادند وای
ضجه زد،نالید،گریان سوی آن مسجد دوید
کوفه شد غرق عزا هرجا صدای گریه بود
باد مسمومی بسوی باغ ونخلستان وزید
کیسه های نان فرو ماندست برروی زمین
شد امید مستمندان و یتیمان نا امید
چاه کوفه همدم نالان خود از دست داد
نخل کوفه در فراق باغبان خود خمید
گفت جبریل امین بشکست ارکان الهدی
مرتضی را تیغ اشقی الاشقیا کرده شهید
لرزه آمد بر زمین وآسمان شد تیره گون
اشکهای عرشیان از عالم بالا چکید
سر بیامد دوره هجران زهرا با علی
مرتضی با یاد او در بستر خون آرمید
شاعر : اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 24
- خرداد
- 1396
- ساعت
- 10:54
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه