آتش به اختیارم و سرباز رهبرم
یک عضوی از سپاهِ خداوندِ اکبرم
.
دست از ولایِ آلِ پیمبر نمی کشم
گر صد هزار زخم نشیند به پیکرم
.
چون کفتری که جَلد حریم کسی شود
جز رویِ بامِ خانه ی مولا نمی پرم
.
من پشت میکنم به هوادار خصم او
مصداقِ آن بود به خدا گر برادرم
.
گر ذکر در قیام و قعودم علی علی است
مدیونِ مهر و پاکیِ دامان مادرم
.
در کاظمین و مشهدِ ارباب سائلم
در قم اسیرِ دخترِ موسی ابن جعفرم
.
تا ریزه خوارِ سفره ی این خانواده ام
یک لحظه رو به سوی اجانب نمی برم
.
قطعا فقط به خاطر این عاشقانه ها
عفوم کند به روزِ جزا حَیِّ داورم
.
ای کاش داعش از تنِ من سر جدا کند
این روزها به جرمِ دفاع کردن از حرم
.
یا رب شود به إِذن تو در قتلگاهِ عشق
اهلِ جفا چو خواجه بِبُرَند حنجرم؟
.
شکر خدا که عصرِ فراقِ تو ای بهار
سیّد علی خامنه ای هست رهبرم
.
ای رهبری که هیبتِ ایران زِ هستِ توست
یاری اگر تو را نکنم خاک بر سرم...
شاعر : سیروس بداغی
- پنج شنبه
- 29
- تیر
- 1396
- ساعت
- 9:2
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سیروس بداغی
ارسال دیدگاه