• دوشنبه 3 دی 03

 مهدی رحیمی زمستان

امام صادق(ع)شهادت -( تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته )

817


تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته
ماه را در فهم خود در اشتباه انداخته

روزگارش مثل شبهای پر از مهتاب شد
هرکسی چشمی در این چشم سیاه انداخته

نه فقط یوسف، که دست بی وفای روزگار
صادق آل علی را هم به چاه انداخته

باز هم تکرار کرده روزگار آن کوچه را
پشت درب خانه ای آتش به راه انداخته

چل نفر را دیده که پشت درِ یک خانه اند
چون به کوچه از شکاف در نگاه انداخته

زهر هم مانند میخ تیز اما از درون
خویش را بر پهلوی یک بی گناه انداخته

زهر کاری کرده که شیخ الائمه وقت وعظ؛
بین هر حرف خودش صدبار آه انداخته

زهر کاری کرده که فرزند مثل مادرش
گاه بالا برده دستش را و گاه انداخته

پیرمردی خسته در گودال حجره با عطش
کربلای  دیگری امشب به راه انداخته

هر امامی بارگاهش قد کشیده، این امام؛
زیر پای زائرانش بارگاه انداخته

بارگاهی از سکوت و مرقدی از جنس دل
بر فرازش گنبدی از جنس ماه انداخته

شاعر : مهدی رحیمی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران