یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینه زنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضه هایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
سینه زدم تا که گناهم را بریزی
این کمترین چیزی که دارم را نگیری
حال بد ما با وجود روضه خوب است
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
آقا برای ما محرم خیرها داشت
از ما گنهکاران محرم را نگیری
با هم خریدی خوب و بد را بین روضه
این گریه کردن های با هم را نگیری
در بین روضه التماست می کنم من
جانم بگیری،گریه هایم را نگیری
در بین هیأت کار من پرچم زدن شد
دستان من خالیست...پرچم را نگیری!
یک شب میان روضه ات گفتم خدایا
از نوکران شاه دو عالم را نگیری
شاعر : علی سپهری
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 4:34
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی سپهری
ارسال دیدگاه