تاکه ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد
بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد
مثل فتح مکه درتغییر این بارِ مدینه
طرح را احمد بیارد شهر راحیدر بسازد
ازحسن دارالکَرَم محراب رابا نام سجاد
بین صحن باقر و صادق دوتا منبر بسازد
احتمالا بین صحن فاطمه باگریه حیدر
جای سقّاخانه حوضی بهتراز کوثر بسازد
احتمالا از پر جبریل باشد سنگفرشش
کفشداری حرم را هم فقط قنبر بسازد
حضرت عباس هم مثل ضریح خویش ای کاش
بارگاهی هم برای حضرت مادر بسازد
باید از خرمای نخلستان میثم«سازگاری»؛
هی تناول کرده وازمزّه اش دفتربسازد
چون حسینیه بناگردد دراینجا باید این خاک؛
بعد از این باروضه ی سخت علی اکبر بسازد
چارتا گنبد، رواق وصحن ها، بااین مضامین؛
یک نفر باید«مدینه شهر پیغمبر»بسازد
روضه شداین شعر وقتی در ورودی نخستش؛
ازهمان کوچه علی بانام زهرا در بسازد
کاشکی این مرتبه در سمت کوچه بازگردد
کاش حیدر میخ را باضربه ای بی سر بسازد
شاعر : مهدی رحیمی
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 5:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه