گفتم به چاه ای دل شب محرم علی
امشب مباش منتظر مقدم علی
هر شب صدای غربت او بود و گوش تو
امشب توئی و زمزمۀ ماتم علی
مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب
محراب کوفه شسته شده از دم علی
یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد
عمر علی و درد علی و غم علی
یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود
جز نخل های کوفه کسی همدم علی
کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین
محراب خون گرفته شده زمزم علی
هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت
عالم نیافت یک خبر از عالم علی
دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود
در التیام زخم درون، مرهم علی
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 10:55
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه