عمریست دل تو خانه ی غم باشد
چشمان تو سر چشمه ی زمزم باشد
امشب همه در غربت تو گریه کنند
بانیّ عزا رسول خاتم باشد
دادی همه هست خویش در راه خدا
پس هرچه دهد خدا به تو کم باشد
تو مادری و شفاعت ما محشر
بر یک نخ چادر تو محکم باشد
روزی همه جلالت صورت توست
در چهره ی زینبت مجسم باشد
این زود یتیم گشتن دخترها
ارثیه ی مادر دو عالم باشد
آن روز کجایی که ببینی زهرا
در پشت در و اسیر ماتم باشد
چون درد زنانه بود از فضه بپرس
خوب کمی به خانه محرم باشد
امشب که برایتان کفن آمده است
بشمار گمانم که یکی کم باشد
در این دهم ماه دل ما فکر
عصر دهم ماه محرم باشد
آن روز بدون سر تنی در گودال
پاشیده ز هم ؛ چه نا منظم باشد
یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر
تشییع تن شاه دو عالم باشد
امشب همه یاد پیکری پا مالیم
امشب همه یاد غارت گودالیم
پیراهن دست دوز مادر بردند
هرچیز که بردنی ست لشگر بردند
خولی و سنان میان خورجین هاشان
تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند
دنبال سر بدون عمامه ی شاه
سوغات برای خانه زیور بردند
با گریه گلایه کرد دختر و گفت
ای عمه ببین چگونه معجر...
انگشتر و انگشت ، زره ، پیراهن
حتی به خدا لباس اصغر بردند
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب دهم رمضان 96
- پنج شنبه
- 12
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 8:7
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه