• سه شنبه 15 آبان 03

 آرمان صائمی

اشعار ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن )

964
1

به نام عشق..به نام خدا...به نام حسن

به نامِ نامىِ مولا كه شد امامِ حسن



شب ولادت او ماه ميهمانى شد

خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن



خوشا به حال كسى كه غلامِ حيدر شد

خوشا به حال خودم كه شدم غلامِ حسن



تمام قافيه ها بهر مصرعى آمد

حسن تمام خدا و خدا تمامِ حسن



هواى شعر من امشب هواى باران است

لب خدا به خدا گرم يا حسن جان است



نشان بده به همه عينِ لايزالى را

بيا و پر بكن اين دست هاى خالى را



ميانِ شورِ مناجات نام تو كافيست

چه احتياج ابوحمزه ى ثمالى را؟



تويى كه هر قدمت شان كبريا دارد

تويى كه سبز نمودى همه حوالى را



كريم آل عبايى..نشد ندارى تو

و مستجاب نمودى تو هر محالى را



قسم به كعبه كه عيناً خودِ مطافى تو

غريب آل على..عين و شين و قافى تو



چقدر با كرمت مستجابمان كردى

تو كه ز خجلت خود قطره آبمان كردى



هميشه بيش تر از حد انتظارى تو

مويز بوده ايم و تو شرابمان كردى



همينكه نوكر تان گشته ايم ممنونيم

همينكه خاك قدومت حسابمان كردى



چقدر يكه و تنها چقدر درويشى

چقدر از غم غربت خرابمان كردى



به لطف گام تو گل شد گلاب آقاجان

و نوكرت شده عاليجناب آقاجان 



خدا سپرد فلك را به اختيار تو

كه حيدرى شده شان اقتدار تو



هنوز پرچم تو بين أوليا بالاست

حسين فاطمه نازد به اعتبار تو



ميانِ كوچه نشين تا كه راه بند آيد 

در اين ميان خدا گشته بى قرار تو



اگر نبود كسى پا ركابتان باشد

ببين كه هست سرم بى قرار دار تو



تمام ايل و تبارم فداى تو آقا 

منم گداى گداى گداى تو آقا



آرمان صائمى

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران