• یکشنبه 2 دی 03

 محمد قاسمی

اشعار مدح امیرالمومنین(ع) -( کون و مکان شدی ارض و سما شدی )

1289

این گونه ای که تو ، غرق خدا شدی 
ماندیم ، بنده ای ! یا کبریا شدی ؟ 

هرجاکه می رویم ، آنجا تویی علی 
کون و مکان شدی ارض و سما شدی 

مارا نگاهِ تو از خاک آفرید 
با این حساب تو، بابای ما شدی 

تا ما گدا شدیم ، بی ادّعا شدیم 
جود و کرم شدی ، لطف و عطا شدی 

سیلاب مشکلات، ما را ربوده بود 
تا اینکه آمدی، مشکل گشا شدی 

`هُمْ راکعون”شدی، `والسّابقون” شدی 
هَم `إنّمایی” و ، هَم `هلْ أتیٰ”شدی 

رکن و مقام ، تو ، بیت الحرام ، تو 
در سرزمین وحی، سعی و صفا شدی 

ای خشت، چون ادب کردی به محضرش  
حالا برای خود ، ایوانْ طلا شدی 

با درد آمدیم ، تسکین مان شَوی 
با گریه آمدیم ، نورالبُکا شدی 

ای مونس همه در وقت بی کسی 
آخر خودت چرا تنها رها شدی؟ 

هنگامه ی فلق ، یاد تو می کنیم 
چون در نماز صبح ، حاجت روا شدی 

ای فرق سر ز تیغ ، وقتی شکافتی 
مانند مُصحفی ، یکباره وا شدی ... 

غرقاب خون خویش در بین آن گِلیم 
گریان روضه ی یک بوریا شدی 

شبهای قدر شد ، همراه فاطمه 
شاید روانه یِ کربُــبلا شدی 

شاعر : محمد قاسمی

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران