اى همسر باوفاى احمد
اى همنفس دعاى احمد
اى جان به ره حبيب داده
اى عاشق و مبتلاى احمد
اى زينت خانه پيمبر
ممنون ز تو شد خداى احمد
از جان و مقام و مال رَستى
مردانه شدى فداى احمد
اسلام ز تو گرفته رونق
از توست رَسا، صداى احمد
سيلى نه! ولى تو سنگ خوردى
اى سينه سپر براى احمد
سر منشأ كوثرى خديجه
ليلاى پيمبرى خديجه
اى فاطمه را تو پروريده
اى رنج و بلا بجان خريده
سادات ز تو مقام دارند
صدّيقه، زكيّه و رشيده
مكّه ز تو افتخار دارد
بر خويش قدوم تو بديده
كعبه به طواف توست مُحتاج
با خون دلت شدى شهيده
مرغ دل شيعه پر شكسته
بر خاك غريب تو پريده
حتى كفنى دگر ندارى
جانم بفداى تو حميده
با اشك نبى، رُخ تو را شُست
اول كفن بهشتى از توست
اى بانوى ذوالكرم خديجه
اى مادر اهل غم خديجه
دلداده تو حبيب حق بود
صاحب نفس حرم خديجه
بر سفره تو نشسته حيدر
پيش همه محترم خديجه
زود است براى دختر تو
غربت بخورد رقم خديجه
اى كاش ميان كوچه بودى
با فاطمه همقدم خديجه
از ضربت قنفذ ستمگر
دستش بشود قلم خديجه
آيد ز تو و به نام زهرا
مهدى پىِ انتقام زهرا
- چهارشنبه
- 21
- تیر
- 1391
- ساعت
- 16:17
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه