• سه شنبه 15 آبان 03


اشعار ولادت حضرت رقیه(س) -( از کعب نی مصیبت شمشیر میکشد )

833

آنجا که شور عشق نباشد کمال نیست
آنجا که گریه هست صحبت مجال نیست
آنجا که هجر نیست امید وصال نیست
در پیش ما مقام ، به سن و به سال نیست

اینجا سه ساله حجت حق بر بزرگ هاست
ارث نواده ، عصمت مادربزرگ هاست

آیینه ی مقابل زهراست صورتش
خیلی کشیده است به زینب نجابتش
اسلام را کشیده به دوش رسالتش
حوریه های عرش نشینند کلفتش

مانده دخیل چادر او مریم از نخست
محتاج یک دمش شده عیسی هم از نخست

برده حجاب درس حیا از حجاب او
خورشید رو گرفته ز شرم نقاب او
دارد هزار شرح سه جلد کتاب او
چشمان عالمی ست سوی انقلاب او

گرچه اسیر سلسله ها شد اسیر نیست
کوچه به کوچه رفت ولی سر به زیر نیست

پای برهنه پایه ی تکفیر را شکست
بت های شام و کوفه از این ردپا شکست
با دست بسته اش کمر فتنه ها شکست
کاخ یزید را شب موعود تا شکست

آمد خلیل و از برکاتش اثر گرفت
از قطره های اشک دو چشمش تبر گرفت

مجنون ترین شده است که لیلاترین شود
ویران نشین شده است که بالا نشین شود
او آمده است قبله ی این سرزمین شود
جا دارد اینکه مالک یوم الدین شود

در شام با وصیت بابا سفیره شد 
از بس که در صغیره شدن هم کبیره شد

تکیه به عمه کرده است و فانی زینب است
یعنی عصای قد کمانی زینب است
تصویری از وقار جهانی زینب است
پا منبری مرثیه خوانی زینب است

هرگز ندیده است کسی این شکوه را
بالا گرفت پرچم فتح الفتوح را 

تقدیر او شده است پر از در به در شدن
از طعنه ها شکسته شدن خون جگر شدن
با پلک زخم چشم به راه پدر شدن
با یک تبر ز روضه ی بابا خبر شدن

وقت عبور حس خطرداشتن بد است
در ازدحام درد کمر داشتن بد است

دارد دوباره گردن او تیر میکشد...
این درد را ز حلقه ی زنجیر میکشد
از کعب نی مصیبت شمشیر میکشد
صد روضه از مدینه به تصویر میکشد

رفته است چادر سر او بر سری به زور
از او گرفته مقنعه را لشگری به زور

 

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران