• دوشنبه 3 دی 03


اشعار ولادت حضرت سید الشهدا(ع) -( عشق یعنی جهان و یک ارباب )

1348
1

بی خبر از تمامِ رویاها

بی خبر از شروعِ فرداها

به کسی رو نزد دلِ ماها

بیخیالِ تمامِ دنیاها...



عشق یعنی جهان و یک ارباب

این گذشتِ زمان و یک ارباب



قصّه ی عشق را خدا فهمید

غمِ تنهاییِ بَشَر را دید

دید آدم ز غصه ای رنجید

لطفِ او بر سَرِ جهان تابید



آدمیّت گرفته بوی حسین

آبرویم ، ز آبروی حسین



دوّمین نورِ حیدری آمد

وارثِ عشقِ مادری آمد

روح و جانِ پیمبری آمد

به عجب نورِ محشری آمد



به فدایش تمامِ اجدادم

به رُخِ دلرباش ، دل دادم



به مسیحا ، امام آمده است

قرصِ ماهِ تمام آمده است

صاحبِ هر زمام آمده است

شَمسِ خَیرُالاَنام آمده است



گُل بریزید بر سَرِ زهرا

خیرِ مقدم به دلبرِ زهرا



چه کسی هست مثلِ اربابم؟

گریه بر او ، عبادتِ نابم

ذکرِ تلقینِ من ، رگِ خوابم

در شبِ تار ، همچو مهتابم



او حسینِ بنِ مرتضی باشد

زینتِ دوشِ مصطفی باشد



فطرس از راهِ دور آمده است

غرق در اشک و شور آمده است

سوی یک تکّه نور آمده است

همچو موسی به طور آمده است



بالِ او را مرمّتی بخشید

به وجودش چه برکتی بخشید



نظری کن به این دلم آقا

رفع کن درد و مشکلم آقا

همه ی عشق و حاصلم آقا

عشقِ تو مایه ی گِلَم آقا



منِ ناقابل و عطای حسین

نفسم مانده در هوای حسین



تو که از سفره ی کَرَم هستی

پسرِ شاهِ محترم هستی

صاحبِ بیرق و علم هستی

نفس و آهِ مادرم هستی



بِبَرم کربلا و دیگر هیچ...

من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ...



شبِ جمعه کنارِ گودال و...

یادِ آن جسم های پامال و...

خیمه ی سوخته ، وَ جنجال و...

مادرت هم که رفت از حال و...



باز هم شعرتان چه مضطر شد

شبِ میلاد ، گونه ام تَر شد



اصلا انگار گریه داری تو

مثلِ یک پلکِ بی قراری تو

جشن و میلاد هم نداری تو

روضه و اشک و گریه زاری... ، تو...



شبِ میلادِ تو صفا کردیم

باز هم گریه بر شما کردیم



پوریا باقری



 

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران