چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
اگر چه نیست به فکرش کسی، به فکر همه است
همیشه بوده دعایش نجات انسان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش شو سلامت باش
به فکر باش می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات با حسین جان ها
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 6:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه