ماندهام با کودکانِ از غذا اُفتادهام
باز بالایِ سَرَت با بچهها اُفتادهام
بسترت را جمع کردم بسترم را پَهن کُن
دردِ پهلو میکشم من هم زِ پا اُفتادهام
گرچه پُختی خانمم نانی برایِ چند روز
من سهماهی میشود از اشتها اُفتادهام
موی خاک و روی خاکی و محاسن غرقِ خاک
آه میبینی مرا که در کجا اُفتادهام
شاعر : حسن لطفی
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 7:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه