سخت است پیش چشم تو مادر بیفتد
مادر بیفتد ، سوره ی کوثر بیفتد
لنگ است کار خانه وقتی که نود روز
خانومِ خانه گوشه ی بستر بیفتد
از هُرم آتش هم اگر پلکی بسوزد
سخت است اشک از چشم های تر بیفتد
شیر خدا باشی و بند غم به دستت
شرمنده خواهی شد اگر همسر بیفتد
اصلا تصوّر کن خودت را جایِ مولا
پیشّ نگاهت یاسِ پیغمبر بیفتد
یا نه تصوّر کن خودت را جایِ بی بی
روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد
پائین گرفته صورتش را که مبادا
چشمش به چشمانِ تَرِ حیدر بیفتد
دختر به مادر می رود، پس این طبیعی است
یک روز هم در کوچه ای دختر بیفتد
شاعر : وحید محمدی
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 9:10
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه