مور هستم حاجتم را بر سلیمان میبرم
دستهای خالی ام را پیش سلطان میبرم
هر چه دارم میکشَم از دست چشمم میکشم
یوسفم را سالهاشخصاً به زندان میبرم
کاش چشمم را بگیرن اشک منرا پس دهن
چون مریضم را حرم اینگونه خندان میبرم
از سر من هم زیاد است اینکه در میخانه ام
سالها از نوکری فیض فراوان میبرم
غالباًبا نوحه و دم نذری ام دَم میکشَد
با دَم ارباب از این سفره ایمان میبرم
برسگ این کهف اصلاًکم محلی خوب نیست
استخوان دستم بده با چنگ و دندان میبرم
بیخودی که از بهشت آدم نمی آید برون
درد خود را کربلا دارم به قرآن میبرم
رحمت اله است حسین از این جهت با یا حسین
دارم از زهرای مرضیه دل آسان میبرم
هم دهانم هم کفن باخاک تربت آشناست
عمر خود را با حسینن جانم به پایان میبرم
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در روز تاسوعا
- پنج شنبه
- 19
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 21:53
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
ارسال دیدگاه