باغی که بسوزد ثمری سوخته دارد
ماتم زده قطعاً جگری سوخته دارد
ظلم است سخن گفتنت از لذت پرواز
در پیش پرستو که پری سوخته دارد
تلخ است سفر با همه شیرینی راهش
وقتی که کسی همسفری سوخته دارد
جایی نشنیدیم در عالم که بگویند
بیت الکرم شهر دری سوخته دارد
می سوخت در آتش جگر ماه مدینه
آن شهر پس از این سحری سوخته دارد
جا دارد اگر تیغ علی زار بگرید
این مرد از این پس سپری سوخته
شاعر : کرامت نعمت زاده
- پنج شنبه
- 19
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 22:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
کرامت نعمت زاده
ارسال دیدگاه