کشیده اند سوی گنبدش پر ما را
پر از مکاشفه کردند ساغر ما را
سراغ فاطمه را از کریمه میگیرم
که میدهد حرمش بوی مادر ما را
اگر شفیعه شده پس خیالها تخت است
درست میکند او کار محشر ما را
مقابل حرمش خم شدیم یک دفعه
رساند پای ضریح رضا سر ما را
نداشت هیچ زنی در میان آل الله
مقام دختر موسی بن جعفر ما را
اگرچه حضرت معصومه جلوه زهراست
میان این دو زمظلومیت تفاوت هاست
نماز هرشب بی بی ما نشسته نبود
نرفت پشت در و دنده اش شکسته نبود
کسی قلاف به بازوی لاغرش که نزد
و بند بند تن او زهم گسسته نبود
همیشه نان و غذایش براه بود اینجا
نبود چرخش دستاس.خون به دسته نبود
نرفت پای برهنه به کوچه کوچه ی قم
دوان دوان پی مولا نرفت خسته نبود
بجای چند نفر مشت و تازیانه نخورد
شبیه حضرت زینب که دست بسته نبود
کسی به عمد رهش را به خانه دور نکرد
کریمه از سر بازار قم عبور نکرد
شاعر : سید پوریا هاشمی
- شنبه
- 21
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 6:11
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه