فطرس رسیده جا به کبوتر نمی رسد
حتی فرشته پیش تو با پر نمی رسد
پس با وجود این همه شعبان که رفته است
دیگر گناهکار به محشر نمی رسد
با یاحسین مست ترینیم به مقصدش
هر قدر کاه گشت سبک تر،نمی رسد
گاهی برای ما نرسیدن رسیدن است
آن جا که دست شاه به نوکر نمی رسد
دنیای بی حسین اگر آخر غم است
دنیای با حسین به آخر نمی رسد
کوهی به کوه نه که در این روزگار پَست
دست برادری به برادر نمی رسد
در هیچ لحظه ای به جز از لحظه ی اَخا
در نقشه ها فرات به کوثر نمی رسد
ارث پدر گلوی بریده ست لاجَرَم
وقتی که اکبر است به اصغر نمی رسد
وقتی که نیستند علی های کربلا
انگشترت مگر که به دختر نمی رسد؟؟
در آخرین دقیقه به داد گلوی تو
حتی نه بوسه های پیمبر نمی رسد
حق در مَثَل همیشه به حق دار می رسد
با این حساب شمر به حنجر نمی رسد
با این حساب بر تن او پاره هم شود
پیراهن حسین به لشگر نمی رسد
این شاکلید قصه ی صحرای کربلاست
سر می دهد حسین ولی سر نمی رسد
شاعر : مهدی رحیمی
- شنبه
- 21
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 11:7
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه