• سه شنبه 15 آبان 03


مناجات با خدا شب قدر -( جونمو بچه هام فدای حیدر )

930


من اومدم بگم خدای حیدر
گرچه بدم جونم فدای حیدر

من اومدم بگم تو این دل شب
در می زنه بازم گدای حیدر

من اومدم قرآن به سر بگیرم
با زینبش برا شفای حیدر

من اومدم امشب دیگه بمیرم
برای درد و غصه های حیدر

من اومدم بگم آقام بیادش
به پای ذکر روضه های حیدر

من اومدم یه ذره نور بگیرم
از نوکرای با صفای حیدر

من اومدم بگم منو بشوری
با اشک چشم بچه های حیدر

من اومدم بگم منو ببخشی
به حق ناله ی شبای حیدر

من اومدم بگم شبیه زینب
سیاه پوشیدم تو عزای حیدر
 
من اومدم بگم اگر چه پستم
ولی دلم داره ولای حیدر

من اومدم بگم که خیلی مردی
مارو خریدی به وفای حیدر

من اومدم بگم اگه سیاهم
نذار بدی هامو به پای حیدر

من اومدم بگم که زندگیمو
جونمو بچه هام فدای حیدر

من اومدم بگم به جون زهرا
مارو ببر صحن و سرای حیدر

من اومدم دیگه ازت بگیرم
برات ایون طلای حیدر

من اومدم بگم اگه خدائیش
علی نبود کی بود به جای حیدر

شاعر : مجتبی روشن روان

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 5:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران