تا صبح گرد بسترت آرام می پرم
شاید دوباره بال بگیری کبوترم
شد قسمتم دوباره پرستاری ات کنم
بابا بگویم و تو بگویی که دخترم...
از بس که قطره قطره ی خونت گرفته ام
خون لخته بسته است تمامی معجرم
شکر خدا که خون سرت بند آمده
دیدی چه کرد چادر خاکی مادرم
شاعر : حسن لطفی
- یکشنبه
- 22
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 5:28
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه