اگر بر دامنت باشد دم آخر سر عاشق
بگیرد تیغ ها را سخت در بر پیکر عاشق
خوشا ای شاه بی سر از غم عشق تو سر دادن
که نشناسد سر از تن در هوای تو سر عاشق
میان آتش عشقت چگونه دل بیاساید
که جان مانند اسفندی است در این مجمر عاشق
ز سر ریز غمت سر را دوامی نیست بر پیکر
کجا دریای می گنجد میان ساغر عاشق
اگر تن تکه تکه گردد و آتش بسوزاند
دوباره بوی تو بر خیزد از خاکستر عاشق
صدف تا سینه نشکافد عیان درش نمی گردد
مگر از بخت خوش تیغی بیابد گوهر عاشق
شاعر : موسی علیمرادی
- چهارشنبه
- 25
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 5:25
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
ارسال دیدگاه