غنچه ای بودی و پر پر زدنت کشت مرا
به روی دست دلاور شدنت کشت مرا
تک پسرها همه دلگرمی مادرهستن
یکی یکدانه ی مادرشدنت کشت مرا
پسر من شده هم بازی هم قد خودش
با قد تیر برابر شدنت کشت مرا
او عبا زیر تنش رفت تو بروی تنت
اصغر من علی اکبر شدنت کشت مرا
خود من یک تنه تشییع تنت را کردم
دست برگوشه ی خنجر شدنت کشت مرا
اهل کوفه علی دیگری از ما کشتن
حیدری کردی و حیدر شدنت کشت مرا
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
- شنبه
- 28
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 7:24
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
ارسال دیدگاه