لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
شاعر : محمد مبشری
- سه شنبه
- 31
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 7:13
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مبشری
لب تشنه ز عمق جگرش می گفت : آه
می سوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد ورد لبش لحظه ی آخر ، ناگاه
لا یوم کیومک ابا عبدالله
شاعر : محمد مبشری
ارسال دیدگاه