شاهان به هر دلبند گوهر هدیه دادند
اشراف به محبوب خود زر هدیه دادند
بین فقیران نیز هر کس دلبری کرد
او را ز گلهای معطر هدیه دادند
مردم همه ناز پسر را می خریدند...
آنجا به یک دلتنگ، دختر هدیه دادند
لبخند زد...از شوق، بغض وحی وا شد:
با او به قرآن نیز کوثر هدیه دادند
آنگاه «من حبل الوریدش» را به عاشق...
«امن یجیبش» را به مضطر هدیه دادند
خورشید را تمدید کرد و از نگاهش
نوری به عالمهای دیگر هدیه دادند
با دیدن آن نور، هجده سال نوری-
جن و ملک «الله اکبر» هدیه دادند
آیینه ها را روبروی هم نهادند
وقتی که کوثر را به حیدر هدیه دادند
نورٌ علی نورِ علی نورٌ علی نور
تاریخ را بیتی منور هدیه دادند
...
از او به ما عشق حسینش را رساندند
حق شفاعت را به مادر هدیه دادند
چشمانمان را خیس کرد و سوختیم و
او را به ما در روز محشر هدیه دادند
...
در مطلع این شعر خودکارم کم آورد
بی شک به این ابیات جوهر هدیه دادند
شاعر : حسن اسحاقی
- سه شنبه
- 31
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 20:35
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسن اسحاقی
ارسال دیدگاه