بادخترت حرفی بزن تا دِق نکرده
چیزی بگو با این حسن تا دِق نکرده
فکرِکفن بیچاره کرده زینبت را
بااو بگو از پیرُهَن تادِق نکرده
درشهرِ خودتنها شدن داغِ کمی نیست
همدردِ شَه شو دروطن تا دِق نکرده
بااین سکوت اَنداختی ازپا علی را
قرآن بخوان قرآنِ من تادِق نکرده
بعداز توچاهِ شهر همدردِ امیراست
لَب واکُن اِی آرامِ تَن تادق نکرده
استادِ روضه روضۀ گودال باتو
حالا بخوان از بی کفن تادِق نکرده
بانویِ پاکی ها تورا به خاکِ چادر...
ندبه بخوان بابُوالحسن تادِق نکرده
شاعر : حسین ایمانی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 14:16
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین ایمانی
ارسال دیدگاه