شبيه برگِ درختان رو به پاييزى
بخند..گرچه تو با خنده هم غم انگيزى
كه گفته از منِ دلخسته رو بپوشانى؟
از اينكه چهره نشانم دهى بپرهيزى
سكوت كردهاى اما پُر از صدايى تو
نگاههاى تو گويد زِ غصه لب ريزى
چقدر خيره به سقفى؟بس است جانِ على
چقدر گريه كنم تا دوباره برخيزى؟
حسن به گوشهاى آرام اشك مىريزد
تو هم كه بر سرِ سجاده اشك مىريزى...
شده عذابِ دلم گريههاى پنهانت
بخند..گرچه تو با خنده هم غم انگيزى
آرمان صائمی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
آرمان صائمی
ارسال دیدگاه