گیتی آشفته شداز داغ بیان من وتو
شعله زد سیلی آن کوچه به جان من وتو
دست آن ظالم پرکینه ی پست نامرد
ظلم شیطان صفتان داد نشان من وتو
شده پژمرده ازآن صائقه روی چو گلت
برق آن پنجه شده رمزخزان من وتو
بر سرپنجه ستادم که بگردم سپرت
مانده درخاطرمان قدکمان من وتو
شرحی ازضربه ی سنگین غصاوت بدهد
سوزش وسرخی آن اشک روان من وتو
روز روشن زچه شدتیره به چشم تو ومن
کوچه ی غدبت ما تیره جهان من وتو
مادرا نقش زمین گشتی وماندم خجلت
ناله از بیکسی است ورده زبان من وتو
ازهمان کودکی ام پیر غم تو شده ام
مانده درسینه نهان راز میان من وتو
توبکش چادر خاکی به رخ و دم نزنم
تانسوزد پدر از سر نهان من وتو
میزدی ناله بیا ای پسرم در بر من
چشم گریان خدا شد نگران من وتو
قامتت مانده کمان از پس آن روز سیاه
رفته درکوچه زکف تاب وتوان من وتو
شده درفرض نمازه یاری شیر خدا
شه مظلوم علی ذکر اذان من وتو
میکنند گریه به حال من وتو ارض وسما
کرده طوفان به جهان آه و فغان من وتو
مادروکودک دل خسته ای ازاین همه ظلم
گوئییا هرچه غم است گشته ازآن من وتو
مینویسد غم ما **شاکر** پر شعله ی داغ
تا نشیند زکرم برسر خوان من وتو
شاکر محمودالکربلایی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 15:14
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه