این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله
وقت نماز فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟
تاکعبه رو به قبله باشد درنمازش
می ایستد زهرا ازاین رو رو به قبله
چشمش همین که تار شد چرخید انگار
یک مرتبه یک دشت آهو رو به قبله
بالای چشمانش هم انگاری نشستند
از بعد آن ضربه دو ابرو رو به قبله
پهلو گرفته روبه مولا کشتی اما
هرشب شده پهلو به پهلو رو به قبله
در ظاهر خانه فقط زهراست بد حال
در بسترند اما سه بانو رو به قبله
روضه همین بیت است مادر می نشیند
جای دوزانو ، چارزانو رو به قبله
شاعر : مهدی رحیمی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 15:38
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه