بانو شکسته بال و پرت میکشد مرا
زخم نشسته بر جگرت میکشد مرا
وقتی میان بستر خود آه می کشی
سوز صدای مختصرت میکشد مرا
زهرا به من بگو الف قامتت چه شد؟
دال خمیده ی کمرت میکشد مرا
از بسترت که شکر خدا پاشدی ولی
خونابه های دور و برت میکشد مر ا
قدری قدم بزن که ببیند حسن تو را
این اشک و ناله ی پسرت میکشد مرا
زهرا ببین که طاقت حیدر سر آمده
پهلوی مانده بین درت میکشد مرا
حرف از جدایی و غم دوری نزن بمان
رفتن بدون همسفرت میکشد مرا
شاعر : علی علی بیگی
- چهارشنبه
- 8
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 4:42
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی علی بیگی
ارسال دیدگاه