اى كاش كه اُفتد به تو يكبار مسيرم
در حسرتِ ديدارِ تو كم مانده بميرم
درياچهى چشمم شده درياىِ نمكزار
خشكيدهام و زردم و انگار كويرم
با باد صبا من گِله از زلفِ تو كردم
گفتم برساند به تو پيغام اسيرم
بس نيست پِى ات در به درى خانه خرابى؟
ماندم كه كجا از كه سراغ از تو بگيرم؟
شعرِ منِ بيچاره پُر از حرفِ دروغ است
در حسرت ديدار تو كم مانده بميرم
آرمان صائمی
- چهارشنبه
- 8
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:46
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
آرمان صائمی
ارسال دیدگاه