شكر می گویم خدا را خلقتـم زهرایی است
شد گواهم اشك جاری، طینتم زهرایی است
گر گناهی هم نمایم دست من خــواهد گرفت
من نخواهم شد ذلیل و عزتم زهــرایی است
فــــاطمیّـــه از محـــرم بیشتـــر جلــــوه كنـــم
برجهـان تاثیر دارم، قدرتــم زهرایی است
من حسینی بودنـم را، خرج مــادر می كنم
شاهدم باشد خـود او، هیئتـم زهرایی است
عاشقی گفتـا خدایا قبـر می خواهـم چكـار ؟
بی نشانــم كـن ببینم تربتـم زهرایی است
مادری اش روز محشـر تازه گل خواهد نمود
تازه می فهمم خدایـا قیمتـم زهرایی است
شد به یك سیلی تمـام چهـره های ما كبـود
غصه هایم گریـه هـایـم غربتـم زهرایی است
آن زمـانی كه زند تكیـه به كعبـه مهدی اش
فاش می گوید به عالم دولتم زهرایی است
شاعر : جواد حیدری
- چهارشنبه
- 8
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 8:44
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
جواد حیدری
ارسال دیدگاه