حضرت زینب كبری (س)
زمزمه
(به سبك داغ تو میشه)
تو ماه آسمونَمی داداش
رو نیزه ها گریونَمی داداش
مثل سرت دلم شکست تا دیدمت بالای نیزه
بجای آغوشت حسین اشکام می ریزه پای نیزه
ای کاش می شد که من تورو بغل کنم بجای نیزه
)جانم حسین)4 جان
******
سهم من از تو شد سری خونی
تنهایی و بی سر و سامونی
ببین چی اومده سَرَم زینب کجا و ملأ عام
نمی دونی چی کشیدم داداش حسین از کوفه تا شام
دیگه نداره مرهمی غصه و اندوهم و دردام
)جانم حسین)4 جان
******
بعد از تو این خواهر دلواپس
شد همسفر با هر کَس و ناکَس
چاره ندارم بعد تو باید بسوزم و بسازم
با رفتنت گریه شده سهم قنوت هر نمازم
حُرمت من شکسته شد بعد از تو ای مَحرم رازم
)جانم حسین)4 جان
شاعر : بهمن عظیمی
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 9:59
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه