زینب فاطمه با آل هاشم همه آمده به کربلا
پردۀ محمل او در دست صاحب بیرق آل عبا
روی برگ یاس، سایۀ عباس
با چه فرّ و جبروتی می آید زمین دختر شیر خدا
****
چشمان اهل حرم خیره شده سوی شمشیر و سر نیزه ها
خیمه ها گشته بر پا بروی خاک این صحرای ماتم سرا
شد محو خواهر، ساقی لشکر
با تکبیر و صلواتش می زند قدم بر چشم کرب و بلا
****
حرمله خیره شده بر گلوی طفل بی تاب خون خدا
می شود عاقبت از درد و غم ارباب و از خواهرش جدا
با تیر و خنجر ، می شود پرپر
پیکر غرق به خون و زخمی و بی جان خواهر خون خدا
- دوشنبه
- 20
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 10:26
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه