بند اول
با هر قدم داداش...
خمیده میشه قدِ زینبِ تو
بازم بمون و تکه گاهِ من شو
به غیر تو من کیو دارم...؟!
قدم قدم داداش
میری و داره این دلم می گیره
نرو که بی تو زینبت می میره
کجا میری ای کس و کارم...؟
نگو که پیروهن بیارم
نگو میری، بر نمی گردی
بیین که با غصه و غمهات
قامتمو خمیده کردی
بند دوم
اگه میشه نرو
اگه بری خیمه ها میشه غارت
جلو چشات به ما میشه جسارت
دختر تو میره اسیری
اگه میشه نرو
نذار که با حرمله همسفر شم
با سرِ تو ، توو کوفه در به در شم
تنهام نذاری سرِ پیری...
داداش چقد عجله داری
بزار یکم نگات کنم من
یه کاری میکنی با اسمِ
مادرمون صدات کنم من
بند سوم
بمیره خواهرت
تو رو به زیر دست و پا نبینه
سَرِت رُو از تنِت جدا نبینه
نبینه رو سینه ت نشسته
بمیره خواهرت
رگای گردنِ تو رُو نبینه
خنجری رو گلوی تو نشینه
نبینه که سینه ت شکسته
حیف که این صورتِ ماهت
بیوفته روی خاک گودال
حیف که این صورت ماهت
با چکمه ها بشه لگد مال
و سجاد شرفخانیشاعر : حامد شریف
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
- سه شنبه
- 21
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 8:21
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
حامد شریف
ارسال دیدگاه