بند اول
خیمه ها برپا شده
ماتمکده صحرا شده
هول و ولایی افتاده
توی دلا غوغا شده
داره بوی غریبی و
خداحافظی میاد داداش
انگار میخای جدا بشی
از زینبت یواش یواش
اینجا کجاست برادر،پر درد و رنج وبلاست
شنیده ام که میگن سرزمین کربلاست
واویلتا واویلا.......واویلتا واویلا
بند دوم
دلشوره دارم یا اخا
از دست این نامردما
تو خوابم هر شب می بینم
راس تو روی نیزه ها
این سرزمین غربته
اینجا بلاد محنته
این نانجیبا کارشون
یا حرف بد یا تهمته
فکری به حال من کن،من تاب غم ندارم
بعد تو توی خیمه، یک محرمم ندارم
واویلتاواویلا...........واویلتا واویلا
بندسوم
می بینم اون روزیو که
در بین گودال بلا
میشینه روی سینه ات
شمر لعین بی حیا
بنگر تو چشمان ترم
آه ای غریب مادرم
الهی کم نشه داداش
سایه ات از روی سرم
انگار نصیبم اینه،با درد و غم بسازم
اما بگو برادر ، بعد تو من چه سازم
واویلتا واویلا.........واویلتا واویلا
و فرزاد جعفریشاعر : علی بهرامی نیا
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
- چهارشنبه
- 22
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 4:28
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
علی بهرامی نیا
ارسال دیدگاه