باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
هر دست گدایی که به سوی تو دراز است
مفهوم قنوتی است که در بین نماز است
سمت حرم توست دلم باز روانه
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا
قدری به من خسته بهایی بده مولا
آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است
«مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است»
تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا
چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را
احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست
پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست
رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست
«تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست»
بر اسب سوار است قیامت شده بر پا
دشمن به فرار است ازین حالت مول
ا
شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید
باید برود یک تنه خیبر بگشاید
«یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو»
این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو...
مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند
آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند...
...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد
«با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد»
احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی(ع)...؟نه
بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته
«من کنتُ» که بر حیدر کرار (ع)رسیده است
حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است
شاعر : مجید تال
- چهارشنبه
- 22
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 4:33
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجید تال
ارسال دیدگاه