بنداول
کمی آهسته تر داداش
برو ز پیش زینبت
مادر وصیت کرده بود
بوسه زنم بر هنجرت
ای دلبر و دلدار من
دلخوشیه اهل حرم
دلشوره دارم بهرتو
دیر نکنی منتظرم
خدا کنه نمونه،داغ تو روی دلم
زینب و تنها نزار،ای همه حاصلم
واویلتا واویلا.....واویلتا واویلا
بنددوم
جان اخا حسین من
ای وای من از وقت جنگ
خودم دیدم یه نانجیب
زد به پیشونی تو سنگ
آخر ز صدر زین داداش
خوردی تو بر روی زمین
گرگای پست دور و برت
دریدنت زبغض و کین
ریختن سرت یه لشکر،حتی ندادن امان
چی به سرت آوردن،خولی و شمر وسنان
واویلتا واویلا........واویلتا واویلا
و فرزاد جعفریشاعر : علی بهرامی نیا
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
- چهارشنبه
- 22
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 5:50
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
علی بهرامی نیا
ارسال دیدگاه