بند اول
دیگه شد شب آخر من
نمیشه دیگه باور من
نگاه کن به چشم تر من
تو ای خواهر من
خواهر شب آخرِ که کنارت نشستم
تنها تو میدونی از زندگی سیر و خستم
زینب فقط غصه داره تو هستم تو هستم
فقط غصه دارِ تو هستم
آه واویلا واویلا واویلا واویلا
بند دوم
حسین شد شب بی قراری
بمیرم که مادر نداری
شده کار من گریه زاری
که تنهام نزاری
داداش حسینم نزاری تو زینب رو تنها
بعد تو میشم من آواره دشت و صحرا
فردا چه خواهد شود کربلا وا غریبا
چه خواهد شود وا حسینا
(آه و واویلا حسین جان) 3
بند سوم
چرا رنگ به چهره نداری
چه دلشورهی بی شماری
مخور غم تو عباسو داری
تو عباسو داری
خواهر مخور غم که فردا علمدارم اینجاست
یارو پناهم امیرسپهدارم اینجاست
شیر سپاهم یل من کَس و کارم اینجاست
اباالفضل علمدارم اینجاست
آه و واویلا واویلا واویلا واویلا
شاعر : علی اصغر رفیعی
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 6:38
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
علی اصغر رفیعی
ارسال دیدگاه