• سه شنبه 15 آبان 03


شهادت شهدای منا -( تشنگی...گرما...نفس ها حبس...دنیا تار شد )

625
1

حرف از پایان شد و در ابتدا ماندیم ما
مبتلا بودیم عمری مبتلا ماندیم ما

چشممان وا شد، زیارتنامه را از بَر شدیم
گرم ذکر"یا علی موسی الرضا" ماندیم ما

وقت روضه سایه ی معشوق را حس کرده و
زیر دِینِ چادر خیر النسا ماندیم ما

روضه ی مادر دل ما را به آن کوچه کشاند
بعد از آن دلپاره ی آل کسا ماندیم ما

پایمان هرچند آمد، پشت دیوار بقیع
روبروی چار وجه الله جا ماندیم ما

در سلوکی چند روزه بال معنا باز شد
مست عطر ربنا یا ربنا ماندیم ما

مُحرم نامش شدیم و مَحرم جامش شدیم
خانه را دیدیم و لختی در منا ماندیم ما

"ازدحام پشت در...مادر..."تداعی شد، سپس
-وای مادر، وای مادر- زیر پا ماندیم ما

تشنگی...گرما...نفس ها حبس...دنیا تار شد
سوختیم و در هوای کربلا ماندیم ما

"ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود"
مبتلا بودیم عمری،مبتلا ماندیم ما

شاعر : حسن اسحاقی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 7:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران