• جمعه 2 آذر 03


شعر ولادت حضرت معصومه(س) -( شکر حق سیلی نخوردی، چادرت خاکی نشد... )

691

قطره عاشق شد

آنچنان کز سوره ها بر دل فقط کوثر نشست 

بین صحنت جای خواهر بر لبم مادر نشست 

انقدر سائل که در این صحن پشت در نشست 

بیشتر از آن یتیم امد و بالا سر نشست 

بوی زهرا را گرفته صحن آیینه مگر 

که چنین بسته دخیل از هر طرف زائر به در 

با نگاه تو تنور نان گندم روشن است 

چونکه بالای سرت خورشید هشتم روشن است 

شمع خاموش مدینه تا که در قم روشن است 

بر ضریح و صحن زهرا چشم مردم روشن است 

قطره در دل وسعت گنجاندن دریا نداشت 

قبر زهرا را خدا در قلب معصومه گذاشت 

قطره عاشق شد برای دیدن دریا رسید 

حضرت موسی به طور دختر موسی رسید 

تا که دست از دامنت بر دامن زهرا رسید 

دست این ابیات بر دامان اعطینا رسید 

به خودت یا که به زهرا یا به زینب رفته ای؟ 

با کدامین چهره ات در محضر رب رفته ای؟ 

می توان با اشک ها جا داد دریا را به چشم 

در حریم تو نشست و دید عقبی را به چشم 

آنکه یا معصومه گفت و دید زهرا را به چشم 

با زبان سوهان چشید و خورد خرما را به چشم 

مطمئنم که علی قم را به زهرا داده است 

چون به سوهان های شهرم طعم خرما داده است 

کنج دنج صحن هایت چشم آهو را گرفت 

پای تو آهو خودش بر نای چاقو را گرفت 

عطر یاس آمد به روضه جای شب بو را گرفت 

در گریز روضه ی تو دست پهلو را گرفت 

شکر حق از گریه هایت هیچ کس شاکی نشد 

شکر حق سیلی نخوردی، چادرت خاکی نشد... 

شاعر : محمدرضا رضایی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 9:0
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران