• پنج شنبه 1 آذر 03

 محمد قاسمی

شعر ولادت حضرت معصومه(س) -( هر سحر پیش از اذان جبریل با پَر رُفته است )

753

فاطمه نامش

آن که در شـأن نزول خود به کوثـر رفته است 

فاطمه نامش شده از بس به مـادر رفته است 

از مقام نجمه چیزی کم نخواهد شد که هیچ 

افتخارش نیز شد مادر به دختر رفته است 

عجز خود را در بیان کردن ، نموده آشکار 

هرکسی در وصف این بانو به منبر رفته است 

سر درآوردم به ناگـاه از دل سُلـطانِ طـــوس 

هر زمان ذهنم فرو در فکر خواهر رفته است 

با `فداها” گفـتنِ موسیِ بن جعفر ، شک نکن 

شأن او بسیار از مــریـم ، فراتر رفته است 

او تحمّـل کـرده ما را ســالهای سـال ، چون 

وقت کظم غیض به موسی بن جعفر رفته است 

زائر او رتبه اش با زائر سُلطـان یکی ست 

چونکه این خواهر تماماً به برادر رفته است 

با سروری بی نظیر آمد برون از آن حرم 

هر دلی که وقت پابوسی مُکــدّر رفته است 

مرقدش ، خاصیّتش این است، زائر دفعتــاً 

پـایْ بـوس یازده فــرزند حیـــدر رفته است 

نه فـقـط او را زیارت کــرده زائــر ، باطــناً 

—در مدینه خانه ی زَهرای اطهر رفته است 

پیش از محشر ، به جنّات خُدا داخل شده 

هرکسی یک بار حتّی سمت این در رفته است 

در طریق وصـل چون ما راه رفتن خوب نیست 

خوشبحال آنکه در این راه با سر رفته است 

دم به دم در قــبر مهمانـــند او را اهل بیت 

هر کسی بر آستانْ بوسی مکرّر رفته است 

کفش را از پا در آر اینجا که این محدوده را 

هر سحر پیش از اذان جبریل با پَر رُفته است 

شاعر : محمد قاسمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 9:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران